Web Analytics Made Easy - Statcounter

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: مسائل پزشکان و پرستاران فراتر از اقشار دیگر است. مساله سبک زندگی، ارج و منزلتی که باید ببینند، مساله دستمزد‌ها و تعرفه درمان و ویزیت، مشکلات مربوط به طرح‌های اجباری و در کنار این‌ها ناامنی که در بیمارستان‌ها به وجود آمده و هر هفته اخبار نگران‌کننده‌ای در این باره منتشر می‌شود و با حمله به کادر‌های درمانی و اداری به ویژه در اورژانس‌ها ناامنی ایجاد می‌شود و اخیرا هم اخباری از استفاده از سلاح‌های سرد یا گرم در حمله به کادر درمانی مشاهده و منتشر شده و بعضا کار به بازداشت و دادگاه و این‌جور موارد کشیده شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  حاصل این وضع، افزایش استرس و مشکلات روحی و روانی است که به ویژه گریبان پزشکان جوان را گرفته است- که در مناطق طرح با امکانات ناکافی و دستمزد اندک فعالیت می‌کنند- و در مواردی شاهد خودکشی‌های رو به رشد نزد آنان هستیم و موجب شده که نهاد‌های پزشکان خطاب به وزیر بهداشت دو نامه بنویسند که بدون پاسخ مانده، آن را خطاب به رییس‌جمهور نوشته‌اند و هنوز پاسخی نگرفته‌اند. همین بی‌پاسخ ماندن بدترین نشانه از وضعیت جایگاه کادر درمان نزد ساختار سیاسی است. کادر درمان و دانش پزشکی با یک معضل مهم دیگر هم مواجه هستند که در سال‌های اخیر رشد کرده است آن هم طب مثلا سنتی یا اسلامی یا نام‌های دیگر است.   ابتدا باید گفت که ما دو نوع علم طب نداریم، پزشکی یک علم واحد است. تمام شیوه‌های درمان سنتی به شرطی پذیرفتنی است که از معیار‌های روش‌شناسی در علم پزشکی تبعیت و از مجرای پزشکی مبتنی بر شواهد عبور کند در این صورت جزو دستاورد‌های علم پزشکی خواهند بود. بسیاری از پزشکان به جای دارو دستورات خوراکی می‌دهند که در طب سنتی هم هست ولی این دستورات یافته‌های مبتنی بر اصول علمی و پزشکی از طریق آزمایش و شواهد است.    درحالی که طب سنتی طب نقلی است و هیچ پایه علمی ندارد. البته این نوع درمان‌ها چیز جدیدی نیست، مختص ایران هم نیست، حتی در کشور‌های توسعه‌یافته هم هست و مهم‌تر از عرضه‌کنندگان این نوع شبه‌طبابت، تقاضایی است که از سوی جامعه برای آن وجود دارد و در ایران بیشتر هم خواهد شد. با تضعیف نظام درمانی و افزایش هزینه‌های آن مردم به سوی چنین کلاهبردارانی خواهند رفت.   تا اینجا هم مساله‌ای جدی نیست. آنچه در ایران آن را جدی و نگران‌کننده می‌کند، حمایت ضمنی و صریح رسمی از این شبه‌علم زیانبار است. این شاید یکی از بدترین مسائلی است که پزشکان با آن مواجه هستند، احساس می‌کنند که دانش پزشکی چندان باب طبع ساختار رسمی نیست و گویی می‌خواهند یک رقیب سنتی و شبه علم برای آن بتراشند. این مساله متمایز از استفاده از تجربیات طبابت گذشته است، تجربیاتی که به علل گوناگون از جمله تکرار به دست آمده و بعضا مفید است و حتی در برخی موارد دستاورد‌هایی هم داشته است ولی این‌ها مشروط به عبور از مسیر پزشکی مبتنی بر شواهد است.   مشکل اساسی و مهم دیگر پزشکان، بحث تعرفه‌ها است. اگر به قیمت ثابت نگاه کنیم تعرفه‌های درمانی در سال‌های اخیر نزولی بوده است. دولت از جیب پزشکان برای جلب رضایت مردم یارانه می‌دهد.   در واقع بخش اعظم کالا و خدمات، غیرقابل قیمت‌گذاری است ولی اینجا که زورشان می‌رسد، برای پزشکان قیمت می‌گذارند و آن را به دستمزد مسخره‌ای تبدیل کرده‌اند. درحالی که تجهیزات، هزینه ملک و نیروی انسانی شاغل در مراکز و مطب‌های خصوصی مطابق با قیمت بازار افزایش زیاد داشته است. به قول یکی از مدیران قبلی این رشته، ویزیت یک متخصص قلب در یک مرکز فوق تخصصی ۳۷ هزار تومان است که کمتر از ۲۷ هزار تومان آن نصیب پزشک می‌شود و آن را هم با چند ماه تاخیر می‌دهند.    درک سیاست‌گذار از پزشک و درمان همین اندازه است. طبیعی است که سرنوشت این سیاست‌گذاری چیست؟ هنگامی که ذی‌نفع‌ها که بیمه‌ها باشند در سیاست‌گذاری اثرگذاری مهمی دارند، بهتر از این نباید انتظار داشت. تعرفه‌های سال‌های قبل حدود نیمی از آنچه که مقرر بود تصویب شد، به این امید که تورم امسال ۲۰درصد بیشتر نباشد که ظاهرا ۴۰درصد خواهد بود.   از نظر هزینه درمان مشکل مهم دیگری وجود دارد که شکاف میان هزینه‌های درمان در بیمارستان‌های دولتی و خصوصی رو به افزایش است و این امر تقاضا برای مراکز درمانی دولتی را افزایش داده است و در‌نتیجه این مراکز با سرعت بیشتر مستهلک می‌شوند، بدون اینکه تجهیزات و امکانات آن‌ها ترمیم و به‌روز شوند، به همین علت برای جبران شیوه‌های دیگری را به بیمار تحمیل می‌کنند که موجب وهن و خجالت نظام درمانی است. در عمل بیمار را سرگردان در تهیه وسایل، تجهیزات و دارو در بازار آزاد می‌کنند که خود قصه پرغصه دیگری است و در آخر این وضعیت باعث تنش بین کادر درمانی و بیماران می‌شود و عامل اصلی که سیاست‌گذار باشد جا خالی داده است.   وضع تجهیزات درمانی نیز که در دهه گذشته یک جهش پیدا کرد، به نظر می‌رسد که در آینده دچار استهلاک شدید و از کار افتادگی خواهد شد، به ویژه با وجود قیمت‌گذاری در بخشی از پزشکی که وابسته به تجهیزات مدرن و به‌روز است. فقدان سرمایه‌های دولتی برای به‌روز کردن آن‌ها اثرات منفی بر وضع درمان و آموزش پزشکی خواهد داشت؛ و بالاخره مساله دارو نیز همچنان در حال تشدید شدن است، به طوری که یک بلبشوی کامل در این ماجرا دیده می‌شود. گرچه علاقه‌ای به استفاده از کلمه مافیا ندارم، ولی روشن است که دارو در ایران به دلایل گوناگون از‌جمله تحریم و باند‌های محدود فعال در این صنعت، بسیار گران و کمیاب است.    صاحبان ثروت و قدرت به راحتی مشکلات دارویی خود را حل می‌کنند ولی مردم عادی در گیرودار تامین دارو هستند. همه این‌ها اعلام زنگ خطری است که خبر از اضمحلال زیرساخت نهاد بهداشت و درمان کشور می‌دهد. نهادی که نقطه قوت ایران در منطقه بود، در حال تبدیل شدن به یک نهاد فرعی و ضعیف است. با افزایش فراوانی افراد سالمند، نیاز به خدمات درمانی بیشتر، در مقابل عرضه خدمات درمانی کم‌توان‌تر می‌شود. این امر به طور قطع موجب کاهش امید به زندگی خواهد شد.   ظاهرا نه وزارت بهداشت و نه دیگر صاحبان قدرت و مسوولیت، به این واقعیات توجه چندانی نمی‌کنند و این نظام مهم خدماتی و اجتماعی به امان خدا رها شده است.   اگر هنگام تغییر دولت توانستند نظام درمانی کشور را همان‌گونه که تحویل گرفتند مسترد دارند باید برای آنان جایزه تعیین کرد.   تکمله: در ادامه یادداشت قبلی، دیروز این خبر تاسف‌بار هم منتشر شد که ظاهرا وزارت بهداشت از دانشگاه‌ها درخواست کرده که برای جلوگیری از مهاجرت دانشجویان پزشکی، وثیقه‌های سنگین ملکی از آنان بگیرند. در ادامه خبر آمده بود که هیات عمومی دیوان عدالت اداری این اقدام را منع کرده است، ولی تصور آقایان از دانشجو مثل زندانی است که فقط وثیقه مانع از فرار وی خواهد بود. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: رئیس رصدخانه مهاجرت ایران: با مهاجرت توده‌وار مواجهیم سال ۲۰۰۰ تنها ۱۷ هزار دانشجو از ایران مهاجرت کرد، سال ۲۰۲۰ این رقم به ۶۶ هزار دانشجو رسید یک استاد دانشگاه : برای خروج نخبه‌ ها از کشور فرش قرمز پهن کرده‌ایم!

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: عباس عبدی دانشجویان پزشکی مهاجرت کادر درمان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۹۴۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است

به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:

ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده‌ است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.

اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.

البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.

حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.

من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.

گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.

اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آنها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست.

21302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293

دیگر خبرها

  • آشنایی با پزشکی ترمیمی
  • عکس‌| واکنش عباس عبدی به رای کمیته انضباطی برای تماشاگران زن
  • طعنه سنگین عباس عبدی به کاظم صدیقی درپی ادعای توزیع بیش از ۴۷ هزار تن روغن مایع مسموم و تاریخ گذشته
  • سالانه ۳هزار بیمار به بیماران صعب العلاج گلستان اضافه می شود
  • بازار مکاره سلامت در شبکه‌های اجتماعی/ عدم بازدارندگی قوانین
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
  • پرداخت بیش از ۲۰ هزار میلیارد ریال از مطالبات کادر درمان فارس
  • دخالت تکنسین‎‌ها در امور جراحی و زیبایی/ چطور باید شکایت کرد؟
  • انتقاد عباس عبدی از ممنوعیت دوباره ورود زنان به ورزشگاه ها/اگر جرات دارید مردان را محروم کنید/ آنها فحاشی می‌کنند، زنان‌ محروم می‌شوند؟!